پروژه های در حال انجام
مرکز رصد و پایش تحول علوم انسانی
بهباور من نخستین گام برای تغییر وضعیت موجود علوم انسانی در دانشگاهها و رفع نواقص چهارگانۀ علوم انسانی در ایران ایجاد یک سازوکار برای داوری آثار علمی از لحاظ روزآمدی، کارآمدی، بومی بودن، و داشتن نگرش اسلامی است. به تعبیر دیگر اگر بخواهیم که پژوهشگران علوم انسانی آثارشان را در جهت مولفههای چهارگانه تقویت کنند ناگزیر هستیم که آثار را از لحاظ مولفههای چهارگانه ارزیابی و داوری کنیم و مشخص کنیم که یک اثر در حوزه علوم انسانی از لحاظ هرکدام از مولفهها چه امتیازی میگیرد. ایجاد چنین سازوکاری کمک میکند که تغییرات آثار تولید شده را در بستر زمان و در بخشهای مختلف پیمایش کنیم و به عنوان مثال بدانیم که دانشکدهها و گروهها نسبت به سال گذشته چه تغییرات کمی و کیفی از لحاظ تحولی کردهاند و نیز بتوانیم پژوهشگران برتر را مشخص کنیم. اجرای چنین پروژهای پیچیدهگیها و دشواریهای زیادی دارد که امیدوارم بتوانم با همکاری مسئولان بخشهای مختلف دانشگاه آن را به نتیجه برسانم. علاوهبر پایش تحول علوم انسانی یکی از ثمرات این پروژه استخراج شاخصهای تحول است.
مجموعه کتابهای علوم اجتماعی و انسانی با نگرش اسلامیایرانی
درحالی که در رشتههای مختلف علوم انسانی با صفتهایی همچون قارهای، انگلوساکسون، فرانسوی، آلمانی، کنفوسیوسی، آمریکای لاتین و غیره مواجه میشویم، مکتب، سنت، و دیدگاهی با صفت ایرانی در سطح جهان شناخته شده نیست. این درحالیست که آثار زیادی توسط پژوهشگران ایرانی و با نگرش اسلامی تولید شده است که میتواند نمایانگر نگرش خاص پژوهشگران مسلمان ایرانی باشد. با هدف معرفی مکتب ایرانیاسلامی به جامعۀ جهانی طرحی تدوین شد که براساس آن در شاخههای مختلف مقالات معتبر پژوهشگران ایرانی که نگرش اسلامی دارند در قالب مجموعه مقالات گردآوری و به زبان انگلیسی ترجمه میشود. تدوین هر کتاب توسط یک گروه و با نظارت یک سرویراستار انجام میشود.
درک پدیدارشناسانۀ تحول علوم انسانی از دیدگاه اعضای هیئت علمی
دانشگاه علامه طباطبائی
بیش از پانزده سال است که موضوع «تحول علوم انسانی» در دانشگاههای ایران مطرح شده است. از همان ابتدای طرح این موضوع موضعگیریهای مختلفی در قبال آن مطرح شد که طیفی از همراهیها و مخالفتها را شامل میشد. بهنظر میرسد که این اختلاف نظرها و موضعگیریها همچنان برقرار است و چیزی از تنوع و شدتشان کم نشده است. چیستی تحول و مولفههای آن، اهمیت تحول، چگونگی تحقق تحول، و غیره از جمله مواردی هستند که اتفاق نظری در مورد آن وجود ندارد.
نظرات و موضعگیریهای اعضای هیئت علمی دانشگاه که کنشگران اصلی عرصه علم و اعضای اجتماع علمی هستند در سرنوشت «تحول علوم انسانی» نقشی اساسی و تعیین کننده دارد. به تعبیر دیگر، سرنوشت «تحول علوم انسانی» در ایران به موضعی که اعضای هیئت علمی راجعبه آن دارند وابستگی تام دارد. از این رو ادراک و فهم نظرات و مواضع اعضای هیئت علمی قدم نخست و لازم برای هر نوع سیاستگذاری در رابطه با «تحول علوم انسانی» است.
در کل کشور و البته در دانشگاه علامه طباطبائی که به عنوان مرکز تحول علوم انسانی تعیین شده است تا به حال پژوهشی در این مورد انجام نشده است و مشخص نیست که اعضای هیئت علمی این دانشگاه چه موضع و چه نظراتی درمورد تحول علوم انسانی دارند. این در حالی است که دانشگاه علامه و پژوهشکدۀ تحول برنامههای متنوعی را در راستای تقویت جریان تحول علوم انسانی در دانشگاه در دستورکار دارند. مسلماً اجرای برنامهها و سیاستگذاریها بدون اطلاع و درنظر گرفتن نظرات و مواضع اعضای هیئت علمی ابتر خواهد ماند.
هدف از این پژوهش این است که روشن کنیم که اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه چه موضع، چه نظر، چه حسی، و چه تجربهای از تحول علوم انسانی دارند و تجربۀ خود را در مواجهه با تحول علوم انسانی چگونه تفسیر و معنا میکنند. اگر تنها نظر و موضع آنها اهمیت داشت میشد با پیمایش و رویکرد کمی به آن رسید؛ اما احساسات و نگرشها، شناسایی الگوها، تأثیرات شخصی، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی و غیره که میتوان از یک پژوهش پدیدارشناسانه انتظار داشت، به ما درک عمیقتری میدهد و کمک بیشتری در سیاستگذاریها میکند.